2024-03-29T13:02:30Z
http://aup.journal.art.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=80
نامه معماری و شهرسازی
aup.journal
2717-1299
2717-1299
1396
9
18
وارسی به کارگیری رهیافت پیشایندی در رویارویی با پیشایندها در برنامه ریزی یکپارچه برای بزرگ شهر تهران
وحیده
ابراهیم نیا
زهره
عبدی دانشپور
سیستمهای برنامهریزی شهری در معرض عدمقطعیتها و پیشایندهایی قراردارند که میتوانند موجب اختلال در کارکردهای آنها شوند. برای رویارویی با این چالش در تفکر راهبردی «رهیافت پیشایندی» مبتنی بر اصل «تطابق با شرایط ویژۀ مورد برنامهریزی» تدبیر شده است. در بزرگشهر تهران افزون بر پیشایندهای ذاتی، پیچیدگی فرایندهای تصمیمگیری ناشی از تمرکز تصمیمگیری بخش عمومی، تمرکز سرمایهگذاری و فعالیتهای اقتصادی در کشور و وجود عوامل تصمیمگیری و سیاستگذاری چندگانه نیز همچون عوامل تشدیدکنندۀ اثرات پیشایندهای ذاتی عمل میکنند. پژوهش این مقاله پرسشی دوگانه را پیش میکشد: نخست اینکه آیا عوامل سیاستگذار و اجراکنندۀ سیاستهای شهری در برنامهریزی برای بزرگشهر تهران از پیشایندهای موجود و نیز ضرورت بهکارگیری رهیافت پیشایندی در سازوکار برنامهریزی که در پی یکپارچگی است برای این شهر آگاه هستند و دوم اینکه چگونه میتوان به ردیابی وجود چنین آگاهی و چگونگی رویارویی عوامل سیاستگذار و اجراکنندۀ سیاستهای شهری در این بزرگشهر با پیشایندهای شناخته شده و یا ناشناخته پرداخت. در این مقاله از روش «بازبینی سیستماتیک» برای توصیف-تحلیلی چارچوبهای نظری مربوط به رهیافت پیشایندی و از روش «تحلیل کیفی-استنتاجی محتوای متون» برای آزمون بهکارگیری رهیافت پیشایندی در برنامهریزی یکپارچه برای بزرگشهر تهران استفاده شده است تا بتوان فرصتهای پیش رو در استفاده از رهیافت پیشایندی را برای ارتقای کارکرد سازوکار جاری برنامهریزی و آمادهسازی مسیر استقرار سازوکاری بازسازماندهیشده به منظور راهاندازی برنامهریزی مبتنی بر اصول یکپارچگی برای بزرگشهر تهران و نیز بازدارندههای موجود احتمالی در بهکارگیری رهیافت پیشایندی در این در مسیر را ردیابیکرد.
برنامه ریزی یکپارچۀ بزرگشهری
پیشایند
رهیافت پیشایندی در برنامه ریزی شهری
برنامه ریزی و تفکر راهبردی
برنامه ریزی بزرگشهری
تهران
2017
05
22
5
22
http://aup.journal.art.ac.ir/article_509_8a65001d5e01a73bf9c4b27656df238b.pdf
نامه معماری و شهرسازی
aup.journal
2717-1299
2717-1299
1396
9
18
محیط برنامه ریزی مشارکتی؛ ارائه مدل مفهومی برای تحلیل عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندان در برنامه ریزی
سیدعبدالهادی
دانشپور
مصطفی
بهزادفر
ناصر
برک پور
مرجان
شرفی
نتایج مثبت پیوستن شهروندان به فرایند برنامهریزی انکارناپذیر است. در سالهای اخیر موضوع مشارکت شهروندان در برنامهریزی در اغلب کشورها بسیار مورد توجه قرار گرفته و سعی شده است امکان مشارکت عمومی در سطوح گوناگون برنامهریزی و تصمیمسازی فراهم شود. اما زمانی که تلاش میشود مفهومی که بهتدریج و هماهنگ با ساختارهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشورهای توسعهیافته شکل گرفته است، در کشورهای در حال توسعه و بدون توجه به ویژگیهای محیطهای برنامهریزی این جوامع - به همراه انبوهی از مسائل و مشکلات نظیر فقر، شهرنشینی سریع، ناکارآمدی در ارائه خدمات و ضعفهای زیرساختی و نهادی و جز آن – بهکار گرفته شود، موفقیتهای قابل توجهی حاصل نمیشود. امکان مشارکت در ساختار چنین محیطهای به تعبیر کانلی1 دشوار، مستلزم اصلاح رویهها و ساختارهای موجود است ـ که راهکاری بلندمدت محسوب میشود ـ و یا اینکه با تکیه بر نقش کلیدی برنامهریزان، استفاده حداکثری از ظرفیتهای مشارکت شهروندان در ساختارها و رویههای کنونی امکانپذیر شود. هدف این تحقیق ارائه مدل مفهومی برای تحلیل عوامل مؤثر بر برنامهریزی مشارکتی در محیط برنامهریزی است. مدل پیشنهادی دربرگیرنده ساختارهای رسمی و غیررسمی در دو عرصه محیط بیرونی برنامهریزی شامل حکومت و مشارکتکنندگان و سه عرصه محیط درونی برنامهریزی شامل برنامهریزان و نهادهای برنامهریزی، قوانین و مقررات و ابزارها و رویهها است. عرصه ششم تحلیل در مدل پیشنهادی دربرگیرنده تغییر و تحولات بیرونی است.
محیط برنامه ریزی
فرهنگ برنامه ریزی
محیط برنامه ریزی مشارکتی
مشارکت شهروندان
نقش برنامه ریز
2017
05
22
23
42
http://aup.journal.art.ac.ir/article_510_596d17e3bbda74f8c9eb32c2e746a938.pdf
نامه معماری و شهرسازی
aup.journal
2717-1299
2717-1299
1396
9
18
ارزیابی تأثیر مقیاس مکانی بر دلبستگی ساکنین به مکان در محلات مرکزی (شهر تبریز)
لیلا
رحیمی
مجتبی
رفیعیان
محمد
باقری
با توجه به مسئله تضعیف ارتباط ساکنین با مکانهای سکونتی، مقاله حاضر در تلاش است به اهداف تحقیق یعنی یافتن ارتباط میزان دلبستگی ساکنین و ابعاد آن با سه مقیاس مکانی (خانه، محله و شهر)، شناخت تصویر ذهنی ساکنین و یافتن ارتباط آن با دلبستگی مکانی بپردازد. بنابراین تحقیق حاضر با فرض دلبستگی کمتر ساکنین به محله تاریخی به دو روش کیفی و کمّی شامل ترسیم نقشه شناختی و توزیع پرسشنامه در میان ساکنین محله تاریخی سرخاب شهر تبریز انجام گرفت. یافتههای تحقیق نشان داد که ارتباط بین میزان دلبستگی و مقیاس مکان به شکل منحنی U (دلبستگی به محله، کمترین) است. با افزایش مقیاس مکان، میزان تصویر ذهنی ساکنین کاهش مییابد، در مقیاس محله، نشانه و در مقیاس شهر، گره نقش مؤثرتری در خوانایی ساکنین از محله و شهر دارد و ارتباط خطی مستقیمی بین تصویر ذهنی و میزان دلبستگی به محله وجود دارد. بنابراین نتایج آزمون برای ارتقای دلبستگی به محله تاریخی، توجه بیشتر بر بعد عاطفی (عوامل کالبدی) و بعد شناختی دلبستگی به محله، تأکید بیشتر بر تقویت مؤلفههای نشانه و مسیر در محله، و از طرف دیگر اقدامات بهسازی مرکز محله را برای ارتقای مشارکت و روابط اجتماعی ساکنین از سوی مسئولین و برنامهریزان شهری میطلبد.
مقیاس مکان
شناخت
عاطفه
رفتار
دلبستگی به مکان
محله تاریخی
2017
05
22
43
58
http://aup.journal.art.ac.ir/article_511_f97626c47b053012c70fe6fa11ff1389.pdf
نامه معماری و شهرسازی
aup.journal
2717-1299
2717-1299
1396
9
18
نقش و تأثیر عناصر طراحی در کیفیت آسایش حرارتی فضاهای باز شهری بررسی موردی: طراحی پیاده راه طمقاچی ها در کاشان
نرگس
احمدپور کلهرودی
محمدرضا
پورجعفر
محمدجواد
مهدوی نژاد
سمیرا
یوسفیان
پیچیدگی مباحث مرتبط با آسایش حرارتی که از یکسو با اقلیم بهعنوان پدیدهای ناپایدار و از سوی دیگر با انسان مرتبط است، در کنار کمبود مبانی مدون در این زمینه موجب دشواری تشخیص و تأمین نیازهای اقلیمی یک سایت مشخص برای طراحان شهری و عدم توجه کافی به این بخش از عوامل سازنده کیفیت در طرحهای اجرایی شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان تأثیرگذاری عناصر الحاقی نما، سایبان، پوشش و سطوح آب بهعنوان پرکاربردترین ابزار طراحی مؤثر بر کیفیت آسایش حرارتی عابرین پیاده در نواحی گرم و خشک تهیه شده است. روش جمعآوری اطلاعات در این پژوهش، مطالعات کتابخانهای و میدانی بوده است. روش این پژوهش بر تحلیل مقایسهای گزینههای پیشنهادی از طریق کاربرد تکنیک شبیهسازی رایانهای (نرمافزار ENVI-met) کیفیت آسایش حرارتی در یک معبر نمونه در شهر کاشان استوار است. شاخص مورد استفاده در ارزیابی کیفیت آسایش حرارتی در این پژوهش شاخص PMV بهعنوان یکی از جامعترین روشهای تخمین آسایش حرارتی است. در انتها پس از تحلیل وضع موجود معبر سه گزینه طراحی با استفاده از ابزارهای متداول طراحی اقلیمی طراحی شده و میزان تأثیرگذاری هریک از این عناصر با استفاده از مدلسازی مورد ارزیابی قرار گرفته است. درمجموع نتایج پژوهش تأثیرگذاری قابل توجه ایجاد سایه را نسبت به سایر روشها در مقیاس اقلیم خرد شهری نشان داده است.
طراحی شهری
اقلیم شهری
آسایش حرارتی
شاخص PMV
شبیه سازی
2017
05
22
59
80
http://aup.journal.art.ac.ir/article_512_546f82b7328fcc47061ec350ab447ece.pdf
نامه معماری و شهرسازی
aup.journal
2717-1299
2717-1299
1396
9
18
نظام آوایی- ادراکی آب در فضای باغ ایران؛ بررسی موردی: باغ فین و شازده
آرزو
منشیزاده
ماهیت فضایی شکننده و میرای باغهای تاریخی از یکسو و اهمیت «میراث غیرمادی» و زیباییشناسانه باغهای رسمی ایرانی که در متون ادبی به وفور به توصیف آن پرداخته شده از سوی دیگر، این ضرورت را ایجاب میکند که علاوه بر مطالعات انجام شده در زمینههای کالبدی و مورفولوژی، ثبت اتمسفر منحصر بهفرد آنها در مطالعات علمی جایگاه ویژهای پیدا کند. این مقاله با پرداختن به یکی از اجزای منظرساز باغ ایرانی یعنی آب به تبیین جایگاه کیفی آن در حوزه ادراکی میپردازد و این فرضیه را دنبال میکند که با وجود فقر محیطی در پهنه بیابانیِ بستر باغهای رسمی ایران، نوع بهکارگیری کمیت حداقل آب در کنار سایر اجزای باغ به غنای ادراکی و بهطور مشخص در این مقاله ادراک شنوایی منجر شده است. به همین منظور روش تحقیقی مشتمل بر سه مرحله (1) مشاهده و ثبت صدای آب، (2) بررسی توصیفات مبتنی بر حافظه ادراکی و (3) بررسی کیفیت ادراک پیاده از صوت آب در دو باغ مطالعه شده - فین و شازده - اتخاذ گردیده است. نتایج تحقیق بهصورت استقرایی به استخراج قابلیتهای صوتی آب در ساختار فضایی باغ به انضمام لیستی از افکتهای صوتی منتج از آن برای استفاده در حوزه منظر و معماری میپردازد.
آب
باغ ایرانی
ادراک شنوایی
افکت صوتی
2017
05
22
81
98
http://aup.journal.art.ac.ir/article_513_6c30f004eec41df0866ae51816de9366.pdf
نامه معماری و شهرسازی
aup.journal
2717-1299
2717-1299
1396
9
18
بهره گیری از تکنولوژی تشخیص چهره در خلق معماری هوشمند احساسگرا: رهیافتی در بازشناسی احساسات کاربران در ادراک بصری نمای ساختمان هوشمند
میترا
مقصودی
سیدعلی
سیدیان
امین
مهنام
عباسعلی
شاهرودی
احساسات بخش عمدهای از وجود انسان و تعاملات اجتماعی او را تشکیل میدهد، بنابراین یافتن وجوه گوناگون و بازشناسی آن از اهمیت ویژهای برخوردار است. یکی از اهداف معماری هوشمند احساسگرا طراحی فضاهایی است که در آنها قابلیت تأثیرگذاری بر حالات روانشناختی و احساسی افراد وجود داشته باشد. بر این اساس پژوهش حاضر به دنبال برقراری ارتباط میان انسان و فضای معماری و بررسی نقش تکنولوژیهای پیشرفته جهت برقراری تعادلی منطقی میان این دو حوزه است. بدین منظور جهت بررسی کاربردی موضوع، حالات احساسی 44 نمونه (22 مرد و 22 زن) با میانگین سنی 18-28 سال در هنگام رویارویی با هندسه و تناسبات گوناگون یک نمای هوشمند ثبت شد و 5 حالت احساسی آنان طبق نمودار برانگیختگی-جاذبه و با استفاده از سه روش پرسشنامه، ضبط تصاویر ویدئویی و پردازش تصویر حالات چهره مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که میتوان دستههای احساسی مشخصی را برای افراد در هنگام مشاهده نماهای گوناگون تعریف نمود. همچنین در بررسی انجام گرفته جهت بازشناسی احساسات مشخص شد که در 65% موارد میان بازشناسی احساسی صورت گرفته به روش پرسشنامه و آنالیز تصاویر چهره به کمک نرمافزار همخوانی وجود دارد. در انتها الگویی جهت تغییر نما به شکل هوشمند و متناسب با اشخاصی که از نما بازدید میکنند ارائه گردید.
معماری هوشمند
طراحی احساسگرا
پردازش تصویر
تشخیص چهره
نمای هوشمند
2017
05
22
99
116
http://aup.journal.art.ac.ir/article_514_10deaa88aec627542f379c45b8671b9f.pdf
نامه معماری و شهرسازی
aup.journal
2717-1299
2717-1299
1396
9
18
جایگاه و شأن اجتماعی معمار (مهندس) در دوران ایلخانی و تیموری
غلامرضا
جمال الدین
احمد
صالحی کاخکی
یکی از موضوعات مهم در حوزه تاریخنگاری معماری ایران که از اقبال و توجه کمتری برای پژوهش برخوردار بوده است، جایگاه اجتماعی معماران و مهندسان در برهههای مختلف تاریخ است. مطالعه و جستوجوی پاسخی برای این پرسش که در حلقه ساختوساز یک اثر معماری که عوامل ذینفع و ذینفوذ زیادی در آن دخیل است، نقش معمار و بانی و حامی در آن تا چه حد بوده است در تدوین و نوشتن تاریخ معماری ایران میتواند ابعاد نو و کمتر دیده شدهای را برای پژوهشگران این حوزه به همراه داشته باشد. این مقاله قصد دارد تا با بررسی جایگاه اجتماعی معماران و صنف ایشان و طبقههای حامی و بانی معماری در دو دوره ایلخانی و تیموری، به نقش و جایگاه هر یک از مؤلفههای معمار و بانی و حامی در مسیر آثار معماری بپردازد. نتایج حاصل از این تحقیق از وجود چهار گروه معمار با مراتب متفاوت اجتماعی و به تبع آن اختیارات متفاوت در اجرای بناها حکایت دارد و همچنین طیف گستردهای از حامیان و بانیان خاص و عام، از جمله دیوانهای دولتی تا طبقات اشرف، لشکری و سادات و شیوخ را برای این دوران نشان میدهد. این مقاله از گونه پژوهشهای تاریخی است که با شیوه مطالعات کتابخانهای به بررسی و تحلیل و استخراج اطلاعات متون میپردازد.
دوره ایلخانی و تیموری
معماران و مهندسان
جایگاه اجتماعی معمار
حامیان و بانیان معماری
2017
05
22
117
132
http://aup.journal.art.ac.ir/article_515_79a7548fda8faa35fb79ea4972c2faac.pdf
نامه معماری و شهرسازی
aup.journal
2717-1299
2717-1299
1396
9
18
تأملی برترجمۀ مفاهیم و اصطلاحات علمی- فرهنگی بازنگری دو مفهوم مربوط به مرمت ابنیه در حوزۀ فرهنگ و تمدن اسلامی با توجه به یک نظریه فلسفه زبانی
محمود
ارژمند
احمد امین
امینپور
انتقال مفاهیم اصلی هر علمی - که در حوزۀ فرهنگی خاصی پدید آمده - به سایر حوزههای فرهنگی به صورتی که در این انتقال تغییر معنایی صورت نگیرد، از معضلات ترجمههای علمی است. این مقاله ضمن بررسی این مسئله و توجه به آنچه که حوزههای فرهنگی را نسبت به هم متفاوت مینماید، میکوشد این بحث را در حوزۀ «دانش حفاظت ابنیه» بررسی کند و چند واژۀ ترجمه شده به فارسی را در حوزۀ این دانش مورد توجه قرار دهد. مقاله با رجوع به حوزۀ فرهنگ اسلامی توضیح میدهد که هر واژه باید ابتدا در بستر فرهنگی مبدأ خود شناخته شود و سپس با شناخت بستر فرهنگی مقصد و کاربرد آن که اغلب در ادبیات هر حوزۀ فرهنگی ظاهر میشود، واژۀ متناسب جستجو شود. آنگاه با این مقدمه دو واژۀ بسیار پرکاربرد restoration و repair در حوزۀ دانش مرمت ابنیه تجزیه و تحلیل شده و در نهایت، واژۀ «تعمیر» بجای واژۀ «مرمت» صحیحتر دانسته شده است؛ چون واژۀ «مرمت» ناظر به شأن «شیئی» (کالبدی) ابنیه است و حال آنکه واژۀ «تعمیر» هر دو شأن «شیئی» (کالبدی) و «غیرشیئی» (انفسی) را دربر میگیرد و از این لحاظ با مبانی فرهنگی مقصد همخوانتر است. لذا توصیه میشود که در توضیح و تفسیر آنها، این ملاحظات و تأکید بر انعکاس فرهنگی مفاهیم در فرهنگ مقصد مورد اشاره قرار گیرد و حتیالامکان رعایت شود.
مرمت
تعمیر
مرمتگر
معمار
2017
05
22
133
146
http://aup.journal.art.ac.ir/article_516_1e1daa0dafa809eb867daf588b22739e.pdf
نامه معماری و شهرسازی
aup.journal
2717-1299
2717-1299
1396
9
18
تحلیل اثر هندسه دیوار سایه انداز در شکل گیری یخچال های جنوب شرقی ایران؛ بررسی موردی: استان کرمان
نیما
ولی بیگ
شهریار
ناسخیان
نوشین
نظریه
عناصر معماری همواره در جهت آسایش انسان طراحی میشدهاند. یکی از این عناصر یخچالها هستند که در آنها برای فصلهای گرم سال یخ تهیه میشده است. هندسه از عوامل تأثیرگذار در طراحی عناصر معماری است. با شناخت فرمهای گوناگون اجزای یخچالهای هر منطقه ازجمله استان کرمان و گونهبندی آنها، توانمندی معماران در آشنایی با رموز هندسی بهکاررفته در آنها آشکار خواهد شد. هندسه بهطور مستقیم در شکل و فرم دیوار سایهانداز و درنهایت در فرم نهایی یخچالهای استان کرمان نقش مؤثری دارد. بر اساس بررسیهای انجامشده، تاکنون کمتر پژوهشی را میتوان یافت که به بررسی ویژگیهای عناصر یخچالهای استان کرمان بهخصوص دیوار سایهانداز پرداخته باشد. لذا این پژوهش برای نخستین بار به بررسی فرم و شکل این عناصر میپردازد و درصدد شناخت و آشکار ساختن تسلط و دانش معمار ایرانی در نحوۀ ایجاد فرم دیوار سایهانداز یخچالها است. روش دادهاندوزی کتابخانهای-میدانی و روش تحقیق پژوهش تحلیلی-توصیفی است. با بررسیهای انجامشده آشکار شد فرم دیوار سایهانداز متأثر از ایستایی، عوامل جغرافیایی و محل قرار گرفتن گنبد در پلان است. چینش گنبد و دیوار سایهانداز بر اساس زاویه تابش خورشید منطقه صورت گرفته است که این چینش خود بر محل قرارگیری ورودیها اثرگذار است. نوع اتصال دیوار سایهانداز به گنبد با توجه به محل قرارگیری اجزای فرعی در پلان یخچالها متفاوت بوده است. بهطورکلی میتوان گفت هندسه بر شکلگیری فرم کالبد یخچالها تأثیرگذار است.
هندسه در معماری
یخچال
استان کرمان
عناصر یخچال ها
دیوار سایه انداز
2017
05
22
147
166
http://aup.journal.art.ac.ir/article_517_c169d270cc41026bb8fce398c897471f.pdf