هسته اولیه محله جلفای اصفهان با حمایت شاهعباس اول (996-1038ق) توسط تجار و افراد سرشناس ارمنی ساخته شد و بهتدریج توسعه و اعتبار یافت. این محله بزرگ که در گزارش جهانگردان از آن با عناوین «شهرک»، «دهکده» و «محله» یاد شده، در تنوع و ترقی پایتخت نقش مؤثر داشت. شکل هندسی و ساختار آن با بخشهایی از توسعه پایتخت قابل مقایسه و حاکی از گونهای تأثیرپذیری و تأثیرگذاری است. شناخت شکل این ساختار بهعنوان منابع الهامبخش و اثرگذار در همبستگی بیشتر طرحهای شهری از جمله مرمت شهری جلفای نو میتواند پرکاربرد باشد. این پژوهش در پی پاسخ دادن به این پرسش است که اصول مشترک توسعه و ساختار کالبدی-فضایی پایتخت و جلفای نو چه بوده است؟ بررسی ریخت دو ساختار کالبدی-فضایی اصفهان و جلفای نو در مقام پایتخت شاهعباس اول، شناسایی اصول مشترک و تبیین آن اصول، هدف پژوهش است. این پژوهش در چارچوب مطالعات کیفی و روش آن تاریخی-تفسیری و تحلیلی است. گردآوری دادهها از مطالعات پژوهشهای معاصر، متون و اسناد تاریخی حاصل شده است. یافتههای پژوهش، اصول پنجگانهای را از شواهد ساختاری و متون تاریخی استخراج میکند که شامل لایههای متعدد مؤثر بر ریخت ساختارهای مذکور و همبستگی میان اجزا آنها است. نتیجه پژوهش حاکی از وجود ارتباط معنایی ساختاری میان هر دو بخش بهعنوان جزءهایی از یک طرح کلی است. هسته اولیه محله جلفای اصفهان با حمایت شاهعباس اول (996-1038ق) توسط تجار و افراد سرشناس ارمنی ساخته شد و بهتدریج توسعه و اعتبار یافت. این محله بزرگ که در گزارش جهانگردان از آن با عناوین «شهرک»، «دهکده» و «محله» یاد شده، در تنوع و ترقی پایتخت نقش مؤثر داشت. شکل هندسی و ساختار آن با بخشهایی از توسعه پایتخت قابل مقایسه و حاکی از گونهای تأثیرپذیری و تأثیرگذاری است. شناخت شکل این ساختار بهعنوان منابع الهامبخش و اثرگذار در همبستگی بیشتر طرحهای شهری از جمله مرمت شهری جلفای نو میتواند پرکاربرد باشد. این پژوهش در پی پاسخ دادن به این پرسش است که اصول مشترک توسعه و ساختار کالبدی-فضایی پایتخت و جلفای نو چه بوده است؟ بررسی ریخت دو ساختار کالبدی-فضایی اصفهان و جلفای نو در مقام پایتخت شاهعباس اول، شناسایی اصول مشترک و تبیین آن اصول، هدف پژوهش است. این پژوهش در چارچوب مطالعات کیفی و روش آن تاریخی-تفسیری و تحلیلی است. گردآوری دادهها از مطالعات پژوهشهای معاصر، متون و اسناد تاریخی حاصل شده است. یافتههای پژوهش، اصول پنجگانهای را از شواهد ساختاری و متون تاریخی استخراج میکند که شامل لایههای متعدد مؤثر بر ریخت ساختارهای مذکور و همبستگی میان اجزا آنها است. نتیجه پژوهش حاکی از وجود ارتباط معنایی ساختاری میان هر دو بخش بهعنوان جزءهایی از یک طرح کلی است.